در کنکور 97 چه درصدهایی را کسب کردی؟
ادبیات 60، عربی 90، دین و زندگی 60، زبان 70، زیست 80، ریاضی 65، فیزیک 65 و شیمی 68.
چه شد که مسیر زندگیات را تغییر دادی؟
چند ماه برای این تصمیم فکر کردم و عوامل زیادی دخیل بود. به جنبههای زیادی فکر کردم و درنهایت تصمیم گرفتم آیندهام را جور دیگری رقم بزنم. من در 25 سالگی با قاطعیت تصمیم گرفتم و هرچند طی کردن دوبارهی این مسیر گاهی خستهکننده شد اما الان از تلاشی که کردم راضی هستم و مشکلی ندارم.
وقتی در خدمت سربازی بودی به کنکور فکر میکردی؟
من اصلاً درس زیست را نخوانده بودم و با درس شیمی هم 6 سال بود که بیگانه بودم. هنگامی که در خدمت بودم بدون کلاس و معلم آنها را خواندم.
نگران نبودی که تلاشهایت نتیجهبخش نباشد؟
نگران بودم؛ اما برای رسیدن به هدف باید بر ترسها غلبه کرد. با توکل بر خدا تلاش کردم و پیش رفتم.
چه شد که آزمونهای کانون را انتخاب کردی؟
آزمونهای کانون کلاً برای دانشآموزان کنکوری مطلوب است و میتوانند با برنامهی آن پیش بروند. از طرفی داشتن برنامهی منسجم بدون سنجش ناقص است و به ارزیابی نیاز دارد. برای این ارزیابی، بهتر از آزمونهای کانون نمیشناسم. من به دلیل مسائل مالی نمیتوانستم در آزمونهای کانون شرکت کنم. دل را به دریا زدم و از همکاران کانون در نمایندگی تقاضا کردم که مرا به عنوان بورسیه بپذیرند و آنها هم این لطف را در حق من انجام دادند.
بیشترین و کمترین ترازی که در آزمونها کسب کردی چند بود؟
در اولین آزمون ترازم 6650 شد که کمترین ترازم بود. بیشترین ترازم حدود 7100 بود. وقتی به این تراز رسیدم تا حدودی خیالم راحت شد.
منابع مطالعاتیات چه بود؟
به دلیل مسائل مالی منابع کمی داشتم و برای داشتن منابع کمکدرسی به مراکز تبادل کتاب مراجعه میکردم. یعنی کتاب میدادم و درعوض کتاب میگرفتم. از بین این کتابها، کتاب آبی فیزیک خیلی خوب بود. در این کتاب به نکات خوبی اشاره کرده است. تنوع تستهای آن زیاد است و تیپهای مختلف سؤال کنکور را پوشش میدهد. از طرفی شامل سؤالات آزمونهای کانون بود و چون سختتر بود، اطمینان بیشتری از فهم مطالب پیدا میکردم.
برای موفقیت در کنکور 97 چه کار ویژهای انجام دادی؟
در درس عربی و شیمی ضعیف بودم و لازم بود که از عربی مقطع راهنمایی شروع کنم. مدتی روزانه 12 الی 13 ساعت فقط برای این دو درس وقت گذاشتم تا جایی که به نقاط قوت من تبدیل شدند و نمرهام در کنکور 90 شد.
در هفته چند ساعت درس میخواندی؟
به دلیل مشکلاتی که داشتم ساعت مطالعهام نوسان داشت؛ گاهی کم و گاهی خیلی زیاد. بعد از برطرف شدن مشکلات به قول مادرم از بیداری تا بیهوشی درس میخواندم.
ایام عید را چهطور گذراندی؟
در کتابخانه درس خواندم و هیچ جا نرفتم.
آزمونها چه تأثیری در عملکردت داشت؟
در تحلیل آزمونها وسواس داشتم. اول به سراغ سؤالاتی میرفتم که خوانده بودم اما نتوانسته بودم در آزمون پاسخ دهم. بعد به پاسخنامه مراجعه میکردم تا بدانم اشکال کار کجا بوده است. درنهایت همهی سؤالات را تحلیل میکردم. من دو هفته مطالعه میکردم و تحلیل آزمون خیلی مهم بود تا ثمرهی آن هفته معلوم شود.
پدر و مادر چه نقشی در موفقیت تو داشتند؟
هر کدام به نوعی مؤثر بودند؛ ولی مادرم نقش بیشتری داشت. از وقتی که بیدار میشدم تا وقتی که به قول او بیهوش میشدم در کنارم بود.
برای دوران جمعبندی چه کار کردی؟
یادداشتهایی را که به صورت نکتهای و خلاصه از کتابهای مختلف جمعآوری کرده بودم خواندم. در کنار آن از تستهای جمعبندی هم استفاده کردم.
در هفتهی آخر مانده به کنکور چه حالی داشتی؟
خیلی استرس داشتم. با توجه به نوساناتی که در آزمونها داشتم نگران کنکور بودم.
چه صحبتی برای کنکوریها داری؟
ای کاش در 18سالگی تغییر رشته داده بودم و علاقهام را دنبال میکردم. زمان در زندگی خیلی مهم است. از دانشآموزان میخواهم که قدر زمان را بدانند.